نورالسماوات والارض

قدرت جنبش غیر خشونت آمیز

 

قدرت جنبش غیر خشونت آمیز


 



 



جنبش های قدرت مردمی مانند جنبش سال 1989 در چکسلواکی به سقوط ده ها رژیم استبدادی کمک کرده اند.

نوشته استیون زانز


 نظرات بیان شده در این مقاله لزوما منعکس کننده دیدگاه ها اینجانب نمیباشد منبع این مقاله سایت وزارت امورخارجه آمریکا است که برای آشنایی هر چه بیشتر محققین وپژوهشگران با ادبیات انقلابهای رنگی وغیر خشونت امیز انتخاب شده است در پایان این مقاله آدرس اینترنتی دسترسی به مقالات پژوهشی در زمینه اقدامات غیر خشونت آمیز آمده است 




شورش های مسلحانه هزینه های انسانی بسیاری را به همراه دارد. جنبش های غیر خشونت آمیز "قدرت مردم" موفقیت خود را مدیون جلب توجه در مورد سرکوب رسمی و کسب حمایت افراد مُردَد هستند.استیون زانز استاد مسایل سیاسی در دانشگاه سانفرانسیسکو است. او دستیار سردبیر اصلی کتاب "جنبش های اجتماعی غیر خشونت آمیز" (انتشارات بلک ول 1999) و رئیس کمیته مشاوران تحصیلی وابسته به مرکز بین المللی منازعات غیر خشونت آمیز  است.این مقاله در شماره آینده نشریه الکترونیکی USA  "راه های صلح آمیز برای نیل به تحولات اجتماعی" ارائه خواهد شد. هزاران سال است که کمپین های اقدامات صلح آمیز، بخشی از زندگی سیاسی در جامعه بوده است که سوءاستفاده های مقامات را به چالش کشیده، اصلاحات اجتماعی را رهبری کرده، خواستار خاتمه استعمار بوده و علیه نظامی گری و اِعمال تبعیض اعتراض نموده است.ماهاتما گاندی در هند و مارتین لوتر کینگ جونیور در آمریکا که هر دو از درخشان ترین برنامه ریزان و رهبران اخلاق بوده اند، از شناخته شده ترین رهبران این گونه نهضت ها تلقی می شوند. آن ها مؤثر ترین ابزار پیشبرد مبارزات خود را نه تنها در اقدامات صلح آمیز می دیدند، بلکه ایمان مبتنی بر صلح را نیز اصل اخلاقی فردی محسوب می کردند. گاندی و کینگ، در بسیاری از ابعاد مبارزات و تعهدات خود در مورد مشی صلح آمیز، مانند اکثریت قریب به اتفاق این جنبش ها و رهبران آن ها، سازشکار نبودند، بلکه جنبش های غیرخشونت آمیز را بهترین راهبرد در پیشبرد مبارزات خود می دانستند.مبارزات غیرخشونت آمیز در دهه های اخیر نه تنها با پیشبرد مسئله حقوق بشر منجر به اصلاحات مهم سیاسی و اجتماعی گشته، بلکه موجب سرنگونی رژیم های سرکوبگر و اجبار رهبران به تغییر ماهیت حکومتی خود هم بوده است. در نتیجه، مقاومت صلح آمیز از نوعی راهبرد موقت مربوط به اصول اخلاقی و مذهبی، تبدیل به یک شیوه مبارزاتی متفکرانه و حتا نهادینه گشت.در واقع، در30 سال اخیر شاهد بروز شورش هایی علیه حکام مستبد بوده ایم. نخست این که، جنبش های صلح آمیز مبتنی بر "قدرت مردمی" در این دوره و در نزدیک به 60 کشور جهان مبانی دموکراسی را توسعه داده و موجبات اصلاحات بنیادینی در بسیاری از کشورها را فراهم آورده اند. دیگر مبارزات هم هر چند متعاقبا سرکوب شدند، اما حکام مستبد دیگر را به چالش کشیده انداین ناآرامی های غیرخشونت آمیز، برخلاف مبارزات مسلحانه، معمولا شیوه هایی را خارج از روند اصلی سیاسی و انتخاباتی و رایزنی به کار می گیرند. این شیوه ها شامل اعتصابات، تحریم، تظاهرات گسترده، اعتراض مردمی به فضای عمومی، عدم پرداخت مالیات، از بین بردن نمادهای مربوط به قدرت دولت (مانند کارت های شناسایی رسمی)، اطاعت نکردن از دستورهای رسمی (مانند محدودیت های منع رفت و آمد) و ایجاد نهاد های جایگزین برای مشروعیت سیاسی و سازماندهی اجتماعی است.

دلیل مؤثر بودن مشی صلح آمیز


سال ها این گونه فرض می شد که سرنگونی رژیم های خودکامه تنها از طریق جنگ مسلحانه خلقی یا دخالت نظامی خارجیان ممکن است. آگاهی فزاینده ای نسبت به این امر به وجود آمده که مشی صلح آمیز می تواند عملا قدرتمند تر از مشی خشونت آمیز عمل کند. در تحقیقی علمی درباره 323 قیام در حمایت از خودمختاری و آزادی در برابر حکومت های خودکامه در قرن پیش نشان داده شده که در 53 درصد از موارد، اقدامات صلح آمیز با موفقیت توأم بوده است، در حالی که موفقیت اقدامات خشونت آمیز تنها در 23 درصد از موارد محقق شده است. (ماریا جی استفن و اریک چنووت. "علل مؤثر بودن مقاومت های مدنی: منطق منازعات غیرخشونت آمیز" اینترنشنال سکوریتی، سال 33، شماره 1، تابستان 2008.)


علت های مختلفی برای رویگردانی شورشیان از جنگ مسلحانه و روی آوردن به مشی صلح آمیز وجود دارد. یکی از علت های آن آگاهی فزاینده نسبت به مخارج روز افزون شورش های مسلحانه است. در سال های اخیر، فن آوری برای شکست دادن و یا دست کم خنثی ساختن شورش های مسلحانه، امتیازات زیادی در اختیار قدرت های فعلی قرار داده است. حتی هنگامی که یک جنبش انقلابی مسلحانه به پیروزی می رسد، بخش های زیادی از جمعیت مجبور به جابه جایی می شوند، مزارع و روستاها ویران می گردد، شهرها و زیرساخت های کشور صدمه می بیند، اقتصاد ضعیف می شود، و محیط زیست دچار ویرانی های زیادی می گردد. در نتیجه، هر چه بیشتر آگاه می شویم که منفعت اقدام به شورشی مسلحانه شاید هزینه زیادی را در بر داشته باشد.عامل دیگری که به نوعی از مشی غیرخشونت آمیز دفاع می کند، این است که وقتی جنبش های مسلحانه به پیروزی می رسند و قدرت را در دست می گیرند، قادر به ایجاد سیستم های سیاسی کثرت گرا، دموکراتیک، و مستقل نیستند که بتوانند از توسعه اجتماعی و اقتصادی حمایت کرده و حقوق بشر را ارتقا بخشند. این نواقص عموما تا حدی در نتیجه اقدامات ضد انقلابی، بلایای طبیعی، دخالت قدرت های خارجی، تحریم های تجاری، و سایر شرایطی حاصل می شود که خارج از کنترل نهضت پیروز مردمی است.به هر جهت، روی آوردن به منازعات مسلحانه به عنوان ابزاری جهت تضمین قدرت، به وخامت  این مشکلات افزوده و مسایل خاص خود را نیز به آن اضافه می کند. یکی از این مسایل جنگ های مسلحانه است که غالبا مشوق خصیصه نخبه بودن پیشگامان نهضت می باشند وهمین موجب بهای کم دادن به دموکراسی و عدم مدارا با کثرت گرایی است. اغلب، اختلافاتی که در نهادهای غیر نظامی می توانند به صورت صلح آمیز حل شوند، منجر به منازعات خونین میان جناح های متعارض می گردند. در برخی کشورها، کمی بعد از حرکت های انقلابی مسلحانه که برای سرنگونی دیکتاتورهای استعمارگر یا محلی صورت گرفته، کودتاهای نظامی یا جنگ های داخلی رخ می دهد. برخی هم به خاطر تأمین سلاح های مورد نیازجهت حفظ قدرت، دچار وابستگی های شدید به قدرت های خارجی می شوند.به علاوه ثابت شده که مقاومت های مسلحانه موجب رویگردان شدن عناصر دو دل در جمعیت گشته و آنان را در طلب امنیت بیشتر به سوی نیروهای دولتی سوق می دهد. دولت ها در هنگام روبه رو شدن با شورش های خشونت آمیز، به راحتی اقدامات سرکوبگرانه خود را توجیه می کنند. اما زور و فشاری که علیه جنبش های مقاومت غیر مسلح اِعمال می شود، معمولا علاقه بیشتری نسبت به نیروهای مخالف دولت پدید می آورد. بعضی این پدیده را با ورزش رزمی آیکیدو مقایسه کرده اند، که در آن حرکت مخالف، از اهرم سرکوب دولتی برای پیشبرد مقاصد نهضت استفاده می کند.




کینگ و گاندی هم به عنوان یک اصل و هم به عنوان یک راهبرد از اقدام غیر خشونت آمیز استقبال کردند.

علاوه بر این، کمپین های غیر مسلحانه، تعداد بیشتری از افراد، غیر از جوانانی که معمولا در میان صفوف چریکی دیده می شوند را به خود جذب کرده و از حمایت اکثریت بهره مند می شوند. مقاومت غیر مسلحانه  مشوق ایجاد نهاد های جایگزین نیز هست، که اختناق در وضعیت موجود را بیشتر برجسته کرده و نظم نوینی برای استقلال و دموکراسی پایه ریزی می کنند.مقاومت مسلحانه اغلب نتیجه عکس می دهد و به در پیش گرفتن شیوه های سرکوب مشروعیت می بخشد. ِاعمال خشونت از سوی مخالفان، معمولا مورد استقبال دولت های خودکامه قرار می گیرد و حتا با استفاده از عاملان ایجاد تحریک، آن را تشویق می کنند، زیرا در این صورت است که سرکوبگری دولتی توجیه می گردد. اما در مقابل، اِعمال خشونت دولتی بر دگراندیشان، نقطه عطفی در مبارزات صلح آمیزاست. حمله دولت علیه تظاهر کنندگان صلح طلب می تواند جرقه ای باشد در تبدیل اعتراضات دوره ای به شورشی تمام عیار.


 پراکندن تخم نفاق 


جنبش های مقاومت غیر مسلحانه در محافل طرفدار دولت تخم نفاق می پراکنند. معمولا در مورد برخورد مناسب با جبهه مقاومت، اختلاف نظرهایی وجود دارد، زیرا کمتر دولتی آمادگی رویارویی با شورش های غیر مسلحانه را دارد، در صورتی که آن ها غالبا خوب می دانند چگونه جنبش های مسلحانه را تار و مار کنند. سرکوب خشونت آمیز یک جنبش صلح آمیز، غالبا در برداشت عموم مردم و نخبگان از مشروعیت قدرت تأثیر دارد، و به همین جهت است که مقامات دولتی در برابر جنبش های غیر خشونت آمیز از فشار و سرکوب کمتری استفاده می کنند. به علاوه، برخی از عناصر طرفدار دولت زیاد نگران عواقب سازش با شورشیان مقاومت غیر مسلحانه ، نیستند.جنبش های غیرمسلحانه احتمال رویگردانی و عدم همکاری نیروهای پلیس و افراذ نظامی را نیز بالا می برد، در حالی که شورش های مسلحانه، توجیه کنند? نقش دستگاه زورگویی دولت بوده و برداشت دولت از خود به عنوان مدافع جامعه مدنی را تقویت می کنند. نیروی اخلاقی مشی صلح جویانه در دوباره شکل دادن به برداشت های گروه ها و دسته جات اصلی مانند عموم مردم، نخبگان سیاسی، و نظامیان تأثیر به سزایی دارد، که غالب آن ها مشکلی در دفاع از برخورد خشونت آمیز با شورش های خشونت آمیز ندارند. کارایی مقاومت غیر خشونت آمیز در ایجاد تفرقه میان حامیان وضعیت موجود، نه تنها در کاستن از قابلیت نیروهای دولتی مشهود است، بلکه در به چالش کشیدن برخورد تمامی یک ملت و حتا نقش آفرینان خارجی نیز تأثیر زیادی دارد، مانند مورد آفریقای جنوبی و مبارزه آن علیه آپارتاید. تصاویری از اعتراض کنندگان صلح طلب- شامل سفیدپوستان، اعضای جوامع مذهبی، و دیگر "شهروندان شریف" – که در تلویزیون های نقاط مختلف جهان پخش می شد، به نیرو های ضد آپارتاید مشروعیت می بخشید و دولت آفریقای جنوبی را چنان تضعیف می کرد که از دست شورش مسلحانه ساخته نبود. با بالا گرفتن مقاومت غیر خشونت آمیز در کشور، فشارهای خارجی به صورت تحریم های اقتصادی و سایر شیوه های ناشی از همبستگی جامعه بین الملل موجب افزایش هزینه حفظ سیستم آپارتاید گشت.در نتیج? افزایش وابستگی متقابل جهانی، افرادغیر محلی که در جریان یک منازعه قرار می گیرند، به قدر محلی ها اهمیت می یابند. همان گونه که اقدامات گاندی بر شهروندان بریتانیایی ساکن لندن و منچستر تأثیر گذارد، سازمان دهندگان جنبش حقوق مدنی در جنوب آمریکا نیز روی تمامی ملت حساب می کردند، به ویژه روی دولت پرزیدنت جان اف کندی.شورش های داخل بلوک شوروی توسط برنامه های تلویزیونی پخش می شد، برنامه هایی که اخبار را از کشوری به دیگر منتشر می ساخت و مشروعیت اعتراضات محلی را کاملا متفاوت از رویدادهای منفرد و استثنایی دگراندیشان جلوه می داد. نقش برجسته رسانه های جهان در زمان جنبش مردمی ضد مارکوس در سال 1986 در مجبور ساختن دولت آمریکا برای متوقف کردن حمایت خود از دیکتاتور فیلیپین تأثیری به سزا داشت. سرکوب اعتراضات صلح آمیز فلسطینیان از سوی دولت اسراییل، در نخستین انتفاضه در اواخر دهه 1980، موجب جلب حمایت بی سابقه جامعه جهانی از مبارزات مردم فلسطین علیه اشغالگران خارجی گردید. همان طور که رشید خالدی، دانش پژوه فلسطینی-آمریکایی خاط نشان کرده است، فلسطینی ها سرانجام موفق شده بودند واقعیت قربانی شدن خود را به افکار عمومی مردم جهان انتقال دهند.ایجاد ساختارهای جایگزین، به منزله یکی از اجزاء سازنده مؤثر در مقاومت غیر خشونت آمیز، پدید آورنده شالوده اخلاقی و عملی درتلاش های مربوط به ایجاد تحولات اساسی اجتماعی است. ایجاد این ساختارهای موازی در جامعه مدنی، کنترل دولتی را هرچه سست تر می کند، همان طور که در سراسر اروپای شرقی واقع، و منجر به وقایع سال 1989 شد.در فیلیپین، فردیناند مارکوس در سال 1986 قدرت خود را از دست داد، اما نه در پی شکست نیروهایش یا سقوط کاخ مالاکانیانگ، بلکه به دلیل از دست دادن حمایت هایی که از قدرتش می شد، به طوری که کاخ او تنها نقطه ای از کشور بود که هنوز تحت کنترل او قرار داشت. در همان روزی که مارکوس رسما در مراسم ادای سوگند برای یک دوره دیگر ریاست جمهوری شرکت داشت، فرد مخالف او – کوراسون اکوینو، بیوه یکی از منتقدان مارکوس که به قتل رسیده بود – نیز به طور نمادین مراسم سوگند برای کسب ریاست جمهوری از سوی مردم را اجرا می کرد. غالب مردم فیلیپین، انتخاب مارکوس را نوعی کلاهبرداری سیاسی تلقی می کردند، و به همین جهت، اکثریت قریب به اتفاق آنان حمایت خود از پرزیدنت اکوینو را اعلام داشتند. انتقال سوگند وفاداری از یک منبع قدرت به دیگری، یکی از ارکان اصلی در قیام های غیر خشونت آمیز موفق است.طی یک انقلاب غیرخشونت آمیز موفق، با مشارکت مناسب مردمی، قدرت سیاسی با زور از دولت گرفته و تسلیم نهاد های جامعه مدنی می گردد، نهاد هایی که قابلیت و مشروعیت آن ها موازی با نهاد های دولتی رشد یافته است. همان طور که نهادهای موازی و غیر دولتی به تدریج بخش های بیشتری از وظایف مربوط به اداره جامعه را در دست گرفته و خدماتی به مردم ارائه داده و نهاد هایی معادل نهاد های دولتی پدید می آورند، نقش دولت به طور فزاینده ای تضعیف شده و از اهمیت آن کاسته می شود.


 ریشه های بومی


با صحبت از حمایت های مالی برخی از بنیاد هایی که از سوی دولت های غربی تأمین مالی می شوند، که بعدا در انقلاب های به اصطلاح رنگی کشورهای اروپای شرقی و کشورهای وابسته به شوروی سابق نقش داشتند، بعضی از رژیم های خودکامه با انکار مشروعیت این جنبش های طرفدار دموکراسی، ادعا کردند که موضوع تنها "کودتا های نرمی" بوده است که از سوی ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی سازمان داده شده بود. تأمین مالی از خارج اجازه نمی دهد که یک انقلاب لیبرال دموکراتیک صورت بگیرد، به همین شکل، حمایت مادی و مالی شوروی هم از جنبش های چپ گرا در دهه های قبل، موجب رخ دادن یک انقلاب مسلحانه سوسیالیستی نگردید. یکی از فعالان حقوق بشر برمه، با اشاره به سنت چند صد ساله جنبش های مقاومت در کشورش، خاطر نشان کرد که نظریه یک خارجی در سازمان دادن به فعالیت های صلح آمیز مردم برمه مانند "یاد دادن پیاز پوست کندن به یک مادربزرگ" است.انقلاب های موفق، با هر جهت گیری فکری، نتیجه شرایط  واقعگرایانه خاصی هستند. روشن است که هیچ مبلغ پولی نمی تواند صدها هزار تن از مردم را وادار به ترک مشاغل، خانه، مدرسه، و خانواده خود برای رویارویی با پلیس های مسلح و تانک ها کند و آنان را بدون این که انگیزه ای واقعی برای این کار داشته باشند، در صفوفی منظم جای دهد.دولت های خارجی سابقا فعالیت هایی برای تغییر رژیم از طریق تهاجمات نظامی، کودتا، و دیگر شیوه های خشونت آمیز دستیابی به قدرت و استقرار اقلیتی غیردموکراتیک بر سر قدرت، داشته اند. در مقابل آن، جنبش های مردمی غیر خشونت آمیز، تغییر رژیم را از طریق اقتدار بخشیدن به اکثریت طرفدار دموکراسی، محقق می کنند.فرمول استانداردی برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد که یک دولت خارجی یا یک سازمان غیر دولتی خارجی بتواند آن را مورد استفاده قرار دهد، زیرا تاریخ، فرهنگ، و تعهدات سیاسی هر کشوری منحصر به خود آن کشور هستند. هیچ دولت خارجی یا سازمان غیر دولتی نمی تواند اقشار پرجمعیت شهروندان عادی را برای ایجاد جنبشی که بتواند رهبری سیاسی را به چالش بکشد، به حرکت درآورد، و کمتر از آن، برای سرنگون کردن یک دولت.نتیجتا، بهترین امید برای پیشبرد آزادی و دموکراسی در میان کشورهایی که گرفتار اختناق و سرکوب هستند، توسل به جنگ مسلحانه و دخالت قدرت های خارجی نیست، بلکه از طریق شکل گیری سازمان های دموکراتیک متعلق به جامعه مدنی است که مشی خود را با اقدامات استراتژیک غیرخشونت آمیز پیش می برند.-(برای دسترسی به منابع دیگر در زمینه مبارزه غیر خشونت آمیز بر روی آدرس روبروکلیک کنید:http://www.america.gov/st/democracy-persian/2009/March/20090323120148ebyessedo5.477542e-02.html