نورالسماوات والارض

بعثت پیامبر

بعثت رسول خدا

واقعیت ‏بعثت از نگاه اهل بیت

 

در غار حراء نشسته بود. چشمان را به افقهاى دور دوخته بود و با خود مى اندیشید. صحرا، تن آفتاب سوخته خود را، انگار در خنکاى بیرنگ غروب ، مى شست .

محمد نمى دانست چرا به فکر کودکى خویش افتاده است . پدر را هرگز ندیده بود، اما از مادر چیزهایى به یاد داشت که از شش سالگى فراتر نمى رفت . بیشتر حلیمه ، دایه خود را به یاد مى آورد و نیز جد خود عبدالمطلب را. اما، مهربان ترین دایه خویش ، صحرا را، پیش از هر کس در خاطر داشت : روزهاى تنهایى ؛ روزهاى چوپانى ، با دستهایى که هنوز بوى کودکى مى داد؛ روزهایى که اندیشه هاى طولانى در آفرینش آسمان و صحراى گسترده و کوههاى برافراشته و شنهاى روان و خارهاى مغیلان و اندیشیدن در آفریننده آنها یگانه دستاورد تنهایى او بود. آن روزها گاه دل کوچکش بهانه مادر مى گرفت . از مادر، شبحى به یاد مى آورد که سخت محتشم بود و بسیار زیبا، در لباسى که وقار او را همان قدر آشکار مى کرد که تن او را مى پوشید. تا به خاطر مى آورد، چهره مادر را در هاله اى از غم مى دید. بعدها دانست که مادر، شوى خود را زود از دست داده بود، به همان زودى که او خود مادر را.

روزهاى حمایت جد پدرى نیز زیاد نپایید. از شیرین ترین دوران کودکى آنچه به یاد او مى آمد آن نخستین سفر او با عموى بزرگوارش ابوطالب به شام بود و آن ملاقات دیدنى و در یاد ماندنى با قدیس نجران . به خاطر مى آورد که احترامى که آن پیر مرد بدو مى گزارد کمتر از آن نبود که مادر با جد پدرى به او مى گذاردند.

نیز نوجوانى خود را به خاطر مى آورد که به اندوختن تجربه در کاروان تجارت عمو بین مکه و شام گذشت . پاکى و بى نیازى و استغناى طبع و صداقت و امانت او در کار چنان بود که همگنان ، او را به نزاهت و امانت مى ستودند و در سراسر بطحاء او را محمد امین مى خواندند. و این همه سبب علاقه خدیجه به او شد، که خود جانى پاک داشت و با واگذارى تجارت خویش به او، از سالها پیشتر به نیکى و پاکى و درستى و عصمت و حیا و وفا و مردانگى و هوشمندى او پى برده بود. خدیجه ، در بیست و پنج سالگى محمد، با او ازدواج کرد. در حالى که خود حدود چهل سال داشت .

محمد همچنان که بر دهانه غار حراء نشسته بود به افق مى نگریست و خاطرات کودکى و نوجوانى و جوانى خویش را مرور مى کرد. به خاطر مى آورد که همیشه از وضع اجتماعى مکه و بت پرستى مردم و مفاسد اخلاقى و فقر و فاقه مستمندان و محرومان که با خرد و ایمان او سازگار نمى آمد رنج مى برده است . او همواره از خود پرسیده بود: آیا راهى نیست ؟ با تجربه هایى که از سفر شام داشت دریافته بود که به هر کجا رود آسمان همین رنگ است و باید راهى براى نجات جهان بجوید. با خود مى گفت : تنها خداست که راهنماست .

بخوان به نام پروردگارت که بیافرید، آدمى را از لخته خونى آفرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمى آنچه را که نمى دانست بیاموخت.

محمد به مرز چهل سالگى رسیده بود. تبلور آن رنجمایه ها در جان او باعث شده بود که اوقات بسیارى را در بیرون مکه به تفکر و دعا بگذراند، تا شاید خداوند بشریت را از گرداب ابتلا برهاند. او هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در غار حراء به عبادت مى گذرانید.

شب بیست و هفتم رجب بود. محمد غرق در اندیشه بود که ناگاه صدایى گیرا و گرم در غار پیچید:

بخوان !

محمد، در هراسى وهم آلود به اطراف نگریست .

صدا دوباره گفت :

بخوان !

بعثت

این بار محمد با بیم و تردید گفت :

من خواندن نمى دانم .

صدا پاسخ داد:

بخوان به نام پروردگارت که بیافرید، آدمى را از لخته خونى آفرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمى آنچه را که نمى دانست بیاموخت ...

و او هر چه را که فرشته وحى فرو خوانده بود باز خواند.

هنگامى که از غار پایین مى آمد، زیر بار عظیم نبوت و خاتمیت ، به جذبه الوهى عشق برخود مى لرزید. از این رو وقتى به خانه رسید به خدیجه که از دیر آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت :

مرا بپوشان ، احساس خستگى و سرما مى کنم !

و چون خدیجه علت را جویا شد، گفت :

آنچه امشب بر من گذشت بیش از طاقت من بود، امشب من به پیامبرى خدا برگزیده شدم !

خدیجه که از شادمانى سر از پا نمى شناخت ، در حالى که روپوشى پشمى و بلند بر قامت او مى پوشانید گفت :

من از مدتها پیش در انتظار چنین روزى بودم ، مى دانستم که تو با دیگران بسیار فرق دارى ، اینک در پیشگاه خدا شهادت مى دهم که تو آخرین رسول خدایى و به تو ایمان مى آورم .

پیامبر دست همسرش را که براى بیعت با او پیش آورده بود به مهربانى فشرد و گلخند زیبایى که بر چهره همسر زد، امضاى ابدیت و شگون ایمان او شد و این نخستین ایمان بود.

پس از آن ، على که در خانه محمد بود با پیامبر بیعت کرد. او با آنکه هنوز به بلوغ نرسیده بود دست پیش آورد و همچون خدیجه ، با پسر عموى خود که اینک پیامبر خدا شده بود به پیامبرى بیعت کرد.

سه سال تمام از این امر گذشت و جز خدیجه و على و یکى دو تن از نزدیکان و خاصان آنان از جمله زید بن حارثه ، کسى دیگر از ماجرا خبر نداشت . آنان در خانه پیامبر جمع شدند و به هنگام نماز به پیامبر اقتدا مى کردند و آنگاه پیامبر براى آنان قرآن مى خواند و یا از آدابى که روح القدس ‍ بدو آموخته بود سخن مى گفت . تا آنکه فرمان (( و انذر عشیرتک الاقربین )) (اقوام نزدیک را آگاه کن ) از سوى خدا رسید.

سه سال تمام از این امر گذشت و جز خدیجه و على و یکى دو تن از نزدیکان و خاصان آنان از جمله زید بن حارثه ، کسى دیگر از ماجرا خبر نداشت . آنان در خانه پیامبر جمع شدند و به هنگام نماز به پیامبر اقتدا مى کردند و آنگاه پیامبر براى آنان قرآن مى خواند و یا از آدابى که روح القدس ‍ بدو آموخته بود سخن مى گفت.

پیامبر همه اقوام نزدیک را به طعامى دعوت کرد و آنگاه پس از صرف طعام و حمد و ثناى خداوند، به آنان فرمود:

کاروانسالار به کاروانیان دروغ نمى گوید. سوگند به خدایى که جز او خدایى نیست ، من پیامبر خدایم، به ویژه براى شما و نیز براى همگان ، سوگند به خدا همان گونه که به خواب مى روید روزى نیز خواهید مرد و همان گونه که از خواب بر مى خیزید روزى نیز در رستخیز برانگیخته خواهید شد و به حساب آنچه انجام داده اید خواهند رسید و براى کار نیکتان، نیکى و به کیفر کارهاى بد، بدى خواهید دید و پایان کار شما یا بهشت جاوید و یا دوزخ ابدى خواهد بود.

ابوطالب، نخستین کس بود از ایشان که گفت:

پند تو را به جان پذیراییم و رسالت تو را تصدیق مى کنیم و به تو ایمان مى آوریم. به خدا تا من زنده ام از یارى تو دست بر نخواهم داشت.

ابعثت

اما عموى دیگر پیامبر، ابولهب، به طنز و طعنه و با خشم و خروش گفت:

این رسوایى بزرگى است! اى قریش، از آن پیش که او بر شما چیره شود بر او غلبه کنید.

در پاسخ، ابوطالب خروشید که:

سوگند به خداوند، تا زنده ایم از او پشتیبانى و دفاع خواهیم کرد.

با این گفتار صریح و رسمى ابوطالب که رئیس دارالندوه و در واقع شیخ ‌الطائفه قریش بود، دیگران چیزى نتوانستند بگویند.

پیامبر آنگاه سه بار به حاضران گفت:

پروردگارم به من فرمان داده است که شما را به سوى او بخوانم، اکنون هر کس از شما که حاضر باشد مرا یارى کند برادر و وصى و خلیفه من در بین شما خواهد بود؟

هر سه بار، حضرت على (ع ) که جوانى نو بالغ بود برخاست و گفت :

اى رسول خدا، من تا آخرین دمى که از سینه بر مى آورم به یارى تو حاضرم .

دوبار، پیامبر او را نشانید. بار سوم ، دست او را گرفت و گفت :

این (جوان ) برادر و وصى و جانشین من است ، از او اطاعت کنید.

قریش به سخره خندیدند و به ابوطالب گفتند:

اینک از پسرت فرمان ببر که او را بر تو امیر گردانید!

آنگاه با قلبهایى پر از کینه و خشم ، از خانه محمد بیرون رفتند و محمد با خدیجه و على و ابوطالب در خانه ماند.

اندکى بعد، فرمان اعلام عمومى و اظهار علنى دعوت از سوى خدا رسید و پیامبر همه را پاى تپه بلند صفا گرد آورد و فرمود:

اى مردم ، اگر شما را خبر کنم که سوارانى خیال تاختن بر شما دارند، آیا گفته مرا باور مى دارید؟

همه گفتند:

آرى ، ما تاکنون هیچ دروغى از تو نشنیده ایم .

آنگاه پیامبر یکایک قبایل مکه را به نام خواند و گفت :

از شما مى خواهم که دست از کیش بت پرستى بکشید و همه بگویید: لا اله الا الله .

ابولهب که از سران شرک بود با درشتخویى گفت :

واى بر تو، ما را براى همین گرد آوردى ؟

پیامبر، در پاسخ او هیچ نگفت . در این جمع از قریش و دیگران ، تنها جعفر پسر دیگر ابوطالب و عبیدة بن حارث و چند تن دیگر به پیامبر ایمان آوردند.

تنها از جمع قریش جعفر پسر دیگر ابوطالب و عبیدة بن حارث و چند تن دیگر به پیامبر ایمان آوردند.

مشرکان سخت مى کوشیدند تا این خورشید نو دمیده و این نور الهى را خاموش کنند، اما نمى توانستند. ناگزیر به آزار و شکنجه و تحقیر کسانى پرداختند که به اسلام ایمان مى آوردند، اما به خاطر ابوطالب از جسارت به شخص پیامبر و على و جعفر و ایذاى علنى آنان خوددارى مى کردند.

دیگران ، از آزارهاى سخت مشرکان در امان نماندند، به ویژه عمار یاسر و پدر و مادر و برادرش و خباب بن الارت و صهیب بن سنان و بلال بن رباح معروف به بلال حبشى و عامر بن فهیره و چند تن دیگر که نامهاى درخشانشان بر تارک تاریخ مقاومت و ایمان مى درخشد و خون هاى ناحق ریخته آنان ، آیینه گلگون رادى و پایدارى و طنین خدا خواهى ایشان ، زیر شکنجه هاى استخوانسوز کوردلان مشرک ، آهنگ بیدارى قرون است .

ایمان حمزه

حمزه ، عموى پیامبر، مردى نیرومند و بلند بالا بود، چون راه مى رفت ، به صخره اى مى مانست که جا به جا شود، با گامهایى استوار و صولتى که رفتار شیر را به خاطر مى آورد. او بر اسبى غول پیکر مى نشست و کمانى سخت بر کتف

از بعثت تا ولایت

 مى انداخت و ترکشى پرتیر بر پس پشت مى نهاد و هر روز، براى شکار، به بیابانها و کوهساران اطراف مکه مى رفت . گاه فرزندش یعلى را نیز با خود مى برد.

غروب چون بر مى گشت، نخست خانه خدا را طواف مى کرد. آنگاه در پیش ‍ دارالندوه (شوراى قریش) مى ایستاد و آنچه از حماسه هاى تکاورى و شکار آن روز در خاطر داشت، براى مردم مى گفت. مردم نیز به سخنانش گوش ‍ مى دادند، چرا که جهان پهلوان عرب بود و به ویژه قریش، او را چشم و چراغ خود مى دانست .

مکه زیر چکمه فساد له شده بود: زر و زور یک دسته و فقر و فاقه دسته اى دیگر، چهره شهر را به لک و پیسى مشؤوم دچار کرده بود که قمار و ربا دستاورد آن و حرص و آز افزون طلبان ، دستپرورد آن بود. رفاه و افزون طلبى دست در آغوش هم داشت و از این وصلت نامیمون، فرزندان نامشروع فقر و فحشا و تنوع طلبى و برده دارى و قمار و مستى و مى پرستى زاده بود و جاى نفس کشیدن وجدان و آگاهى و حقپرستى را در شهر، تنگ کرده بود.

مستمندانى که براى گذران زندگى ، تن به ربا داده بودند، به هنگام پرداخت چون از عهده بر نمى آمدند، زنان و دختران خود را به رباخواران مى سپردند و آنان، آن بیچارگان را به خانه هایى مى بردند که بر پیشانى پلید آن خانه ها، پرچمى در اهتزاز بود و کامجویان را به آنجا رهنمون مى شد.

از کنار این لجنزار عفن و از فراسوى این مرداب بود که ((محمد امین )) پیام آزادى انسانها را سر داد و پیداست که زراندوزان ، رباخواران ، قماربازان و در یک کلمه: بت پرستان و مشرکان ، این پیام را نمى شنیدند و نمى توانستند بشنوند و به آزار پیامگزار و پیروان او پرداختند.

آن روز، پیامبر بر فراز تپه صفا پیام توحیدى خود را آشکارا فریاد مى کرد و مردمان مستضعف و بردگان و محرومان بیدار دل به گفتار او گوش فرا مى دادند. ابوجهل که از پلیدترین و کینه توزترین آزارگران قریش بود پیامبر را به دشنامهاى سخت گرفت .

محمد خاموش ماند و پاسخى نفرمود.

ابوجهل که سکوت پیامبر او را گستاخ ‌تر کرده بود، همچنان ناسزا مى گفت و دشنام مى بارید.

پیامبر، باز خاموش ماند.

حمزه عموی پیامبر فرمود: من اعلام مى کنم که از هم اکنون مسلمانم . پس هر کس با برادرزاده من بستیزد یا مسلمانى را آزار دهد، باید با من دست و پنجه نرم کند.

سپس ابوجهل سوار بر مرکب غرور و حمق با نخوتى جاهلانه به محل شوراى قریش رفت و آنجا بر سکویى نشست . او هنوز از باد آن غرور بر آماسیده بود و همه خویشانش نیز با او بودند.

در آن میان ، جهان پهلوان حمزه ، مانند هر روز از شکار مى آمد، با قامتى استوار بر اسب نشسته بود و راست به سوى خانه خدا مى شتافت تا چون همیشه ، نخست طواف را به جاى آورد و سپس به سوى مردم رود و از کارهاى آن روز خود براى آنان بگوید. اما در همین هنگام ، مردى خشمگین و شتابزده ، نفس زنان خود را به او رسانید. برده اى بود و در کنار تل صفا خانه داشت . دشنامهاى رکیک ابوجهل را به پیامبر شنیده بود و آمده بود تا حمزه را خبر کند.

اى حمزه ، ابوجهل ، پسر برادر تو را به باد دشنام گرفت . برادرزاده ات خاموش ماند. من خود، همه آن دشنامها را شنیدم . ابوجهل از سکوت فرزند برادرت شرم نکرد و همچنان به هتک حرمت او ادامه داد و هم اکنون در محل شوراى قریش ...

حمزه ، دیگر چیزى نمى شنید. از اسب فرود آمد و به سوى دارالندوه خیز برداشت . حمیت و رادى و جوانمردى در او آتشى برافروخته بود و همچنین شیر گرسنه اى که شکار دیده باشد با صولتى ترسناک پیش ‍ مى رفت .

ابوجهل ، همچنان پر باد غرور چون بشکه زباله ، بر سکوى شورا نشسته بود که ناگاه چنگ آهنین حمزه از گریبانش گرفت و او را بر پاى نگه داشت . حمزه همچنان که شراره هاى نگاه آتشبار او بر چشمان ابوجهل مى بارید، خروشید که :

ابوجهل ، همه دشنامهایى را که به پسر برادرم داده اى به من گفته اند، اینک دوباره بگو تا سزاى خود را ببینى !

خاستگاه دشنام ، از ژرفاى ضعف و کمبودى درونى است که دشنامگزار از آن رنج مى برد. ابوجهل ، از بسیارى ترس ، نمى توانست لب به گفتار باز کند و دست و پا شکسته مى گفت:

یا ابویعلى ، من ، من ...

حمزه ، کمان را از کتف به درآورد و با کمانه آن چنان بر سر و روى ابوجهل کوفت که خون جارى شد.

در این گیرودار، بنى مخزوم خاندان ابوجهل مى خواستند کارى بکنند. اما ابوجهل، با حرکت دست و چشم، اشاره کرد که از جاى برنخیزند، زیرا مى دانست هیچ کس حریف جهان پهلوان نیست .

مردم جمع شدند و ابوجهل را از دست حمزه نجات دادند.

حمزه همچنان که مى خروشید، رو به مردم کرد و فریاد برآورد:

من اعلام مى کنم که از هم اکنون مسلمانم . پس هر کس با برادرزاده من بستیزد یا مسلمانى را آزار دهد، باید با من دست و پنجه نرم کند...

و چنین شد که حمیت و رادى که در کنار جارى اسلام و دوشادوش آن، در ساحل، راه خود مى سپرد به رود زد و زلال پاک به جارى خروشناک پیوست .

هجرت مسلمانان به حبشه

پناه بردن مداوم بردگان و مستضعفان و پاکدلان به آغوش آزادى بخش ‍ اسلام ، مشرکان را در آزار مسلمانان چندان جرى کرد که دیگر تحمل صدمات و لطمات و ایذاى آنان ، براى مسلمانان بسیار مشکل مى نمود. پس ‍ پیامبر دستور داد که مسلمانان به حبشه هجرت کنند.

هجرت پیامبر اکرم

در ماه رجب سال پنجم بعثت نخست پانزده تن از کسانى که بیشتر مورد آزار قرار مى گرفتند (چهار زن و یازده مرد) و سپس شصت و چند نفر دیگر به سرکردگى جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت کردند.

هنگامه هجرت یاران پیامبر پنهان نماند و قریش عمرو بن العاص و همسرش و نیز عمارة بن ولید را که جوانى بسیار خوش قامت و زیباروى بود با هدایایى به نزد نجاشى شاه حبشه فرستاد تا شاه را وادارند که مهاجران را از کشور خویش بیرون براند.

اما دم سرد آنان در برابر بیان گرم و گیراى جعفر در دل نجاشى نگرفت و به ویژه قرائت آیات زیباى سوره مریم در مورد این بانوى بزرگ و فرزندش ‍ عیسى علیه السلام ، نجاشى را که مسیحى بود چنان تحت تاثیر قرار داد که سوگند خورد از میهمانان ارجمند خود، تا هر گاه که در کشورش بمانند، حمایت کند. نمایندگان قریش ، دست از پا درازتر، بازگشتند.

قریشیان ، کار محمد را جدى تر گرفتند. و چون به ملاحظه ابوطالب و حمزه و حمایت صریح آنان نمى توانستند به محمد مستقیما آزار برسانند، میان خود معاهده اى بستند و بر اساس آن توافق کردند که محمد و یاران او را در تنگناى اقتصادى بگذارند. پس ، پیمان نامه نوشتند که از سوى سران قبایل قریش امضا و در کعبه آویخته شد.

در ماه رجب سال پنجم بعثت نخست پانزده تن از کسانى که بیشتر مورد آزار قرار مى گرفتند (چهار زن و یازده مرد) و سپس شصت و چند نفر دیگر به سرکردگى جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت کردند.

پیامبر و یاران او و عموى بزرگوارش ابوطالب و همسرش خدیجه ، به شعب ابى طالب کوچ کردند و در آنجا سه سال در سخت ترین شرایط به سر بردند. آنان در این مدت ، بیشتر، از محل داراییهاى خدیجه گذران مى کردند. گاهى نیز اقوام نزدیکشان ، به رغم پیمان نامه و از سر کشش خون و خانواده ، پنهانى آذوقه به آنجا مى فرستادند.

پایمردى سرسختانه پیامبر و یاران او در آن مدت ، عرصه را بر قریش تنگ کرد بیشتر آنان که دخترى، پسرى، نواده اى و یا اقوامى نزدیک در شعب داشتند، در پى بهانه بودند تا آنان را از شعب خارج کنند.

پیامبر خدا به عموى بزرگوار خود یادآور شد که :

این مشرکان، خود خسته شده اند، اما همه از ترس پیمان نامه اى که امضا کرده اند تن به فسخ آن نمى دهند. شما خود بروید و به آنان بگویید که موریانه پیمان نامه و امضاها را خورده و از بین برده و تنها نام خدا بر پیشانى آن باقى مانده است ، دیگر پیمان نامه اى در میان نیست تا آنان به آن پاى بند بمانند!

ابوطالب به قریش گفت :

اى شما که برادرزاده مرا بر حق نمى دانید، اینک او مى گوید که موریانه ها پیمان نامه را از بین برده اند و تنها نام خدا بر آن مانده است . بروید و ببینید: اگر همین گونه بود که او مى گوید، به دین او روى آورید و بگذارید مسلمانان از شعب به شهر باز گردند؛ و اگر درست نگفته باشد، به خدا سوگند من نیز با شما همدست مى شوم و حمایت خود را از او باز پس مى گیرم .

مشرکان ، به سوى خانه کعبه دویدند.

شگفتا! از پیمان نامه جز عبارت کوتاهى که نام خدا را بدان مى خواندند، باقى نمانده بود!

به این ترتیب عده زیادى ایمان آوردند، اما کوردلان و مستکبران گفتند:

این نیز جادویى دیگر است که محمد این ساحر چیره دست ترتیب داده است !

بارى مسلمانان از تنگناى شعب رهایى یافتند.

در گذشت ابوطالب

حضرت محمد (ص)

سال نهم بعثت ، هنوز مسلمانان از رنج شعب نیاسوده بودند که ابوطالب بیمار شد. او سرانجام یک روز روى در نقاب خاک کشید و پیامبر را در انبوه مشکلات گذارد.

روزى که جنازه مطهر او را به قبرستان مى بردند، پیامبر پیشاپیش جنازه ، آرام آرام مى گریست و مى فرمود:

اى عموى ارجمند من ، تو چه قدر به خویشاوند خویش وفادار بودى! چه اندازه به خاطر خدا دین او را یارى کردى! خدا گواه است که سوگ تو جهان را بر من تیره کرده است ، خداى تو را رحمت کناد و بهشت خویش را بر تو ارزانى دارد.

رحلت خدیجه ، بانوى نخستین اسلام

هنوز یک هفته از رحلت ابوطالب نگذشته بود که سختیهاى توانفرسا و طاقتسوز در شعب ، آثار خود را بر خدیجه نشان داد و بانوى اول اسلام حضرت خدیجه به بستر احتضار افتاد.

مرگ خدیجه براى پیامبر که بدو عشق مى ورزید، مرگ آفتاب بود.

پیامبر، در تمام لحظه هاى تلخ احتضار، از کنار خدیجه جدا نشد. چشم در چشمهاى بى فروغ او دوخت و او را دلدارى داد. سرانجام ، مرغ روح پاکش ، در میان بازوان محمد، به آشیان الهى پرید.

محمد نه تنها آن روز، که تا آخر عمر، هر گاه به یاد خدیجه مى افتاد، مى گریست .

محمد نه تنها آن روز، که تا آخر عمر، هر گاه به یاد خدیجه مى افتاد، مى گریست

آن روز، دخترانش را آرام کرد و خود جسد مطهر همسرش را در بقیع در خاک نهاد و با غمى گرانبار، به خانه باز گشت .

در خانه ، نگاهش به هر گوشه افتاد، یاد و خاطره چندین ساله او را زنده یافت . دست آس ، دیگچه ، یک دو لباس بازمانده ، بستر خالى او، همه و همه از شکوه معنوى زنى حکایت مى کردند که روزگارى دراز، همه شکوه و جلال دنیایى و ثروت خویش را پاى آرمان محمد ریخت و مهر و عشق پاک و پرشورش را هم به دل گرفت و ایمان بشکوه خود را هم به دین او سپرد و در راه آن ، استواریها کرد و سختیها کشید و شماتتها شنید و آزارها دید؛ اما خم به ابرو نیاورد...

پس از وفات ابوطالب و خدیجه ، روزگار بر پیامبر سخت تر شد.

قریش که به احترام ابوطالب ملاحظاتى مى کردند، یکباره پرده حرمت دریدند و از هیچ آزارى در مورد شخص پیامبر و دیگر مسلمانان ، خود دارى نکردند.

آن روز که پیامبر، اندکى شتابان ، با سر و روى آلوده به خاکسترى که از بام بر سر او ریخته بودند به خانه آمد، یکى از دختران او که هنوز داغ مرگ مادر سینه او را مى سوزاند، از دیدن پدر در آن وضع ، بى اختیار بلند گریست .

پیامبر، در حالى که خاک و خاشاک را از سر و موى عنبرین خود مى سترد، لبخندزنان ، دخترش را در آغوش گرفت و فرمود:

دخترم ! مگذار غم بر دل پاک تو چیره شود، خداوند پشتیبان ماست ! اینان پس از مرگ عمویم خیره سر شده اند، اما خداوند حى سبحان با ماست ، اندوهگین مباش ، ما به راه خود ایمان داریم ، خداوند از یاورى ما دریغ نخواهد کرد.

 

منبع: داستان پیامبران (جلد دوم) محمد (ص) ، على موسوى گرمارودى


شصت و پنج صفت و امتیاز دولت نهم در کلام ولایت


شصت و پنج صفت و امتیاز دولت نهم در کلام ولایت

تکیه‏ بر عدالت / پُررنگ کردن هدف‌هاى بلند انقلاب / ساده‏زیستى / مردم‏گرایى / عدم وابستگی به احزاب / قانون‏گرا / شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال / روحیه تهاجم در مقابله با زورگویان بین‏المللى ...


1. تکیه‏ بر عدالت 2. پُررنگ کردن هدف‌هاى بلند انقلاب3. دولت کار4. دولت خدمت5. پیروى از آرمان‏هاى اسلام6. دولتی از جنس مردم7. ساده‏زیستى8. مردم‏گرایى9. اجتناب از اسراف و ریخت‏وپاش10. عدم وابستگی به احزاب11. شایسته‏سالارى12. نظارت بر عملکرد زیرمجموعه13. تلاش بى‏وقفه14. قانون‏گرا15. شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال16. نشاط و تحرک17. سرعت بخشیدن به سازندگىِ18. استقرار عدالت19. رسیدگى به مشکلات مردم20. تسهیل زمینه‏هاى رشد و پیشرفت21. دولت با نشاط وچابک


22. فعال23. دلسوز24. دلبسته‏ به منافع و خواسته‏هاى مردمى25. دولت مردمى26. شیوه و منش مردمى27. دلبستگى کامل به ارزش‌هاى اسلامى28. اعتمادبه‏نفس29. اهل کار و اهل ابتکار30. اهل خدمت و اهل عمل31. مبارزه‏ با فساد32. جهت‌گیرى‏هاى دینى33. ارزش‏گرایى انقلابى و اسلامى34. سختکوشى35. تلاش فراوان36. ارتباط با مردم37. سفرهاى استانى38. اقدامات شجاعانه39. شجاعت در قبال مسائل جهانى40. پایبندى به خدمت41. پرکارى42. روحیه تحول‏گرایى و نوآورى و اصلاحی43ایستادگى در مقابل زیاده‏خواهى استکبار44. مشى مردمى45. احساس مسؤولیت46. تلاش خستگى‏ناپذیرى 47. بسیار پر کار و زحمتکش48. دولت حرکت و اقدام49. احیای شعار و گفتمان امام50. استکبارستیزى51. جرأت در مقابله با فساد52. روحیه تهاجم در مقابله با زورگویان بین‏المللى53. زنده‏کردن و بازسازى برخى54. دارای خصوصیات جوهرى انقلاب و منطق امام 55. روحیه مردمى و خاکى56. سرشار از انرژی57. اجتناب از اشرافی‌گرى58. متعهد59. کارآمد60. دلجویى از محرومین61. دولت مکتبی


. حامی ارزش‌ها62. دولت اصول‌گرای معتقد به مبانی انقلاب63. شوق خدمت به مردم64. حرکت در وادی طولانی، دشوار و پرخطر عدالت65. تلاش بی‌وقفه


افشاگری احمدی نژاد کاری علوی و اباذری بود


افشاگری احمدی نژاد کاری علوی و اباذری بود

نماینده مردم تهران در مجلس گفت: افشاگری احمدی نژاد یک کار علوی و اباذری بود. درد مردم مستضعف و عقده ی فرو ریخته حزب الله و مردم انقلابی ایران بود به همین جهت موج ایجاد کرد و توازن را بهم زد.




روح الله حسینیان نماینده مردم تهران و رئیس سیاست داخلی و شوراها در مجلس در گفت‌وگو با خبرنگار امور مجلس خبرگزاری فارس درباره طرح نام‌ها توسط احمدی نژاد تاکید کرد: باید بگویم گاه ما بین دو مصلحت قرار می‌گیریم .باید مصلحت برتر را در نظر بگیریم.امروز انقلاب اسلامی بین دو واقعیت حفظ شخصیت بزرگان انقلاب و حفظ خود انقلاب قرار گرفته است. قطعا هیچ چیز مانند حفظ انقلاب برتری ندارد و ما باید همه چیز را فدای اصل انقلاب اسلامی که نتیجه 1400 سال مبارزه جهاد مهارت اسلام علوی است کنیم. وی همچنین با اشاره به برخی واکنش‌ها مبنی بر عدم اشاره به نام افراد اظهار داشت:ما باید به این موضوع عمیق تر از این نگاه کنیم مقام معظم رهبری بارها خواص و انحرافاتی را مطرح کرده اند که موجب به وجود آمدن عاشورا و کربلا شده از جمله این عوامل دنیا گرایی خواص است.
این یک واقعیت تلخ است که باید اعتراف کنیم عامل اصلی انحراف صدر اسلام و تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت اموی همان دنیای گرایی و ثروت اندونزی بزرگان انقلاب محمدی (ص) در مروج الذهب مسعودی که مورد قبول همه فرقه‌های اسلامی است بابی را باز کرده بنام (من افتتا من الصحابه الدور و الضیاع) کسانی که از صحابه درصدر اسلام صاحب خانه‌ها و زمین و مال و اموال شدند یک فهرست سر سام آوری می آورد از جمله از کسانی که در مقابل امام علی (ع) قرار گرفتند و با آن مظهر عدالت جنگیدن آنها در طول 25 سال صاحب هزاران راس اسب و شتر و گوسفند و هزاران درهم و دینار و املاک و کاخ ها شدند. در مورد بعضی نوشته است هنگام مرگ شمش‌های طلای آنها با تبر شکسته و تقسیم شد. آنها با علی جنگیدند، از معاویه حمایت کردند و نقش اساسی در تغییر حکومت اسلامی به سلطنت اموی و مروانی شدند. آنها این اموال را جز از راه نزدیکی با حکومت بدست نیاورند. تنها یک نفر زبان به اعتراض گشود و آن اباذر بود. و اگر اصحاب دیگر از ابوذر حمایت می‌کردند قطعا ریشه‌ی انحراف خشکیده می شد. مردم نیز بی تفاوت شده بودند. اباذر به تبعید رفت و تنها علی و حسین او را بدرقه کردند. امام حسین هم در تحلیلی در چند روز قبل از عاشورا در خطبه ای سخن از تغییر ارزش ها گفت و فرمود ان الناس عبید الدنیا مردم بنده دنیا شده اند و دین تنها بعضی بر زبان شده یعنی امام حسین (ع) هم ریشه‌‌ی هم فسادها را که منجر به کربلا شد همان دنیا گرایی داشتند.
رئیس فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سؤالی مبنی بر حفظ حرمت افراد گفت: من این را قبول ندارم. حرمت انقلاب بیش از همه افراد است. شما نگاه کنید عثمان بن حنیف شخصیت والای جهان اسلام است مجاهدی بزرگ زاهدی تمام عیار صحابه‌ای علوی و هر چه از عظمت او گفته شود کم است. وی یک اشتباه کرد بر سر سفره‌ی رنگین سرمایه داری بدون حضور فقرا نشست علی (ع) می‌توانست او را احضار کند و توبیخ کند بدون اینکه هیچ کس مطلع شود .امام علی این کار را نکرد به او نامه ای نوشت او را توبیخ کرد . نامه منتشر شد در تاریخ ضبط شد برای چه برای اینکه عثمان بن حنیف کارگزار حکومت اسلامی بود باید دیگران عبرت می‌گرفتند، باید این بدعت علی شکسته می شد جلو انحراف حکومت اسلامی گرفته می شد. باید در طول تاریخ سنت‌ علوی نشان داده می شد امام علی (ع) با کارگزاران دیگرش نیز اینگونه رفتار می کرد با اسم و موضوع انحراف.
وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر پیامدهای اقدام احمدی نژاد افزود: کار احمدی نژاد یک کار علوی و اباذری بود درد مردم مستضعف بود عقده ی فرو ریخته حزب الله و مردم انقلابی ایران بود به همین جهت موج ایجاد کرد توازن را بهم زد مهم ترین نتیجه این اقدام علوی لرزاندن ساختار انحراف در انقلاب اسلامی بود که توسط اسلام اشرافیت به وجود آمده بود. ما نباید چشم را روی واقعیت‌هایی که موجود است بگذاریم اگر احمدی نژاد نمی گفت، تاریخ می‌نوشت و نسل های بعدی بر سکوت همگان نفرین می کردند اینکه از میان اصحاب انقلاب جوانمردی شجاع این تابو را شکست به نسل های دردمند انقلاب و آیندگان نشان خواهد داد که انقلاب آنچنان پاک بود و آنقدر پایبند و کمال پیما که از درون خود انقلاب نسل خود انقلابیون جلو این بدعت خطرناک ایستاد و آن را فریاد کشید.
وی یادآور شد:اثر دیگر این اقدام به حاشیه رفتن کسانی بود که چشم طمع به ردای رهبری در آینده دوخته بودند. احمدی نژاد لااقل برای بیست سال دیگر این چشم را کور کرد و این امید را به یاس تبدیل کرد. به نظر من همان طوری که امام خمینی تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامید این اقدام احمدی نژاد هم یک انقلاب درونی را در پی خواهد داشت.
حسینیان در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر احتمال تشتت و تفرقه در نیروهای خودی و انقلابی اظهار داشت: البته هر جراحی تب هم دارد نقاهت هم خواهد داشت ولی این انقلاب انقلاب خمینی است . این انقلاب بر آمده از ارواح پاکی است هیچ واژه‌ای جز خلوص الهی تفسیر کننده آن نیست این انقلاب به گفته خمینی بزرگ مقدمه حکومت واحد جهانی به رهبری حضرت حجت ارواحنا فداه است و باید هر چه بیشتر پیش رود خالص تر و پاک تر شود. و من مطمئن هستم در این مقطع زمانی باید تصفیه شویم آزمایش شویم و مردان و زنان پاک به حرکت ادامه دهند و نسل پاک تر انقلاب این امانت را تحویل بگیرند و ناخالص ها بمانند.
وی گفت: البته من قبول ندارم جدال امروز جدال بین دو یا چند فرد است. جدال امروز بین دو اندیشه و دو جریان فکری است افراد نماد و نماینده این جریانات هستند. امروز شما نگاه کنید در یک طرف اسلام آمریکایی اسلام لیبرال اسلام اشرافیت اسلام سرمایه داری و اسلام متفرقین تجمع کرده اند کسانی چندین سال به خود و خانواده پرداختند ارزش هایی را تضعیف کردند و در مقابل آنها اسلام مستضعف و اسلام دردمندان و معتقدان به آماده سازی حکومت مهدی قرار گرفته اند با نماد و نمایندگی احمدی نژاد که مقام معظم رهبری وی را احیا کننده گفتمان انقلاب اسلامی خواند.
این نماینده مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: من تذکری به هم لباسان خود و مردم متدین دارم. روحانیون بزرگواری که همواره پیشرو بوده اند مردم متدینی که نقش اساسی در پیروزی انقلاب داشته‌اند در این مقطع حساس و سرنوشت ساز باید بدانند که تعصب لباس را باید کنار بگذاریم ساده انگاری را باید دور بریزیم. از تاریخ باید عبرت بگیریم .دو سید بزرگوار بهبهانی و طباطبایی در انقلاب مشروطه نیت خبر داشتند اما تحلیل درستی از وقایع نداشتند پشت سر آنها فرنگی مابآن و غرب زده هایی مثل تقی زاده بودند. شیخ فضل الله نوری تحلیل عمیقی داشت به آنها تذکر دادند که اینهایی که پشت سر شما قرار گرفته اند نه اعتقاد به اسلام دارند نه روحانیت، اگر به قدرت برسند اول مرا خواهند کشت بعد شما را همین که مدعیان آزادی خواهی به پیروزی رسیدند شیخ فضل الله نوری بی هیچ گناهی فقط به جرم درک صحیح به چوبه دار فرستادند و به شهادت رساندند درست یک سال بعد بهبهانی را همان ها به قتل رساند و طباطبایی را چنان منزوی کردند که در خانه مرد و چند روز بعد متوجه مرگ او شدند. امروز نگاه کنید تاکید می‌کنم امروز جدال بین افراد نیست. جدال بین دو جریان است جریانی که هشت سال به ارزش های دینی حمله کردند امام حسین را هم مصون از بی احترامی نگذاشتند مبادا خدای نخواسته یا ساده انگاری و یا داشتن ایرادهای جزئی وسطحی و بی تفاوتی اجازه دهیم بار دیگر همان وقایع تلخ تکرار شود که قطعا پاسخی نزد خداوند نخواهیم داشت


قدرت جنبش غیر خشونت آمیز

 

قدرت جنبش غیر خشونت آمیز


 



 



جنبش های قدرت مردمی مانند جنبش سال 1989 در چکسلواکی به سقوط ده ها رژیم استبدادی کمک کرده اند.

نوشته استیون زانز


 نظرات بیان شده در این مقاله لزوما منعکس کننده دیدگاه ها اینجانب نمیباشد منبع این مقاله سایت وزارت امورخارجه آمریکا است که برای آشنایی هر چه بیشتر محققین وپژوهشگران با ادبیات انقلابهای رنگی وغیر خشونت امیز انتخاب شده است در پایان این مقاله آدرس اینترنتی دسترسی به مقالات پژوهشی در زمینه اقدامات غیر خشونت آمیز آمده است 




شورش های مسلحانه هزینه های انسانی بسیاری را به همراه دارد. جنبش های غیر خشونت آمیز "قدرت مردم" موفقیت خود را مدیون جلب توجه در مورد سرکوب رسمی و کسب حمایت افراد مُردَد هستند.استیون زانز استاد مسایل سیاسی در دانشگاه سانفرانسیسکو است. او دستیار سردبیر اصلی کتاب "جنبش های اجتماعی غیر خشونت آمیز" (انتشارات بلک ول 1999) و رئیس کمیته مشاوران تحصیلی وابسته به مرکز بین المللی منازعات غیر خشونت آمیز  است.این مقاله در شماره آینده نشریه الکترونیکی USA  "راه های صلح آمیز برای نیل به تحولات اجتماعی" ارائه خواهد شد. هزاران سال است که کمپین های اقدامات صلح آمیز، بخشی از زندگی سیاسی در جامعه بوده است که سوءاستفاده های مقامات را به چالش کشیده، اصلاحات اجتماعی را رهبری کرده، خواستار خاتمه استعمار بوده و علیه نظامی گری و اِعمال تبعیض اعتراض نموده است.ماهاتما گاندی در هند و مارتین لوتر کینگ جونیور در آمریکا که هر دو از درخشان ترین برنامه ریزان و رهبران اخلاق بوده اند، از شناخته شده ترین رهبران این گونه نهضت ها تلقی می شوند. آن ها مؤثر ترین ابزار پیشبرد مبارزات خود را نه تنها در اقدامات صلح آمیز می دیدند، بلکه ایمان مبتنی بر صلح را نیز اصل اخلاقی فردی محسوب می کردند. گاندی و کینگ، در بسیاری از ابعاد مبارزات و تعهدات خود در مورد مشی صلح آمیز، مانند اکثریت قریب به اتفاق این جنبش ها و رهبران آن ها، سازشکار نبودند، بلکه جنبش های غیرخشونت آمیز را بهترین راهبرد در پیشبرد مبارزات خود می دانستند.مبارزات غیرخشونت آمیز در دهه های اخیر نه تنها با پیشبرد مسئله حقوق بشر منجر به اصلاحات مهم سیاسی و اجتماعی گشته، بلکه موجب سرنگونی رژیم های سرکوبگر و اجبار رهبران به تغییر ماهیت حکومتی خود هم بوده است. در نتیجه، مقاومت صلح آمیز از نوعی راهبرد موقت مربوط به اصول اخلاقی و مذهبی، تبدیل به یک شیوه مبارزاتی متفکرانه و حتا نهادینه گشت.در واقع، در30 سال اخیر شاهد بروز شورش هایی علیه حکام مستبد بوده ایم. نخست این که، جنبش های صلح آمیز مبتنی بر "قدرت مردمی" در این دوره و در نزدیک به 60 کشور جهان مبانی دموکراسی را توسعه داده و موجبات اصلاحات بنیادینی در بسیاری از کشورها را فراهم آورده اند. دیگر مبارزات هم هر چند متعاقبا سرکوب شدند، اما حکام مستبد دیگر را به چالش کشیده انداین ناآرامی های غیرخشونت آمیز، برخلاف مبارزات مسلحانه، معمولا شیوه هایی را خارج از روند اصلی سیاسی و انتخاباتی و رایزنی به کار می گیرند. این شیوه ها شامل اعتصابات، تحریم، تظاهرات گسترده، اعتراض مردمی به فضای عمومی، عدم پرداخت مالیات، از بین بردن نمادهای مربوط به قدرت دولت (مانند کارت های شناسایی رسمی)، اطاعت نکردن از دستورهای رسمی (مانند محدودیت های منع رفت و آمد) و ایجاد نهاد های جایگزین برای مشروعیت سیاسی و سازماندهی اجتماعی است.

دلیل مؤثر بودن مشی صلح آمیز


سال ها این گونه فرض می شد که سرنگونی رژیم های خودکامه تنها از طریق جنگ مسلحانه خلقی یا دخالت نظامی خارجیان ممکن است. آگاهی فزاینده ای نسبت به این امر به وجود آمده که مشی صلح آمیز می تواند عملا قدرتمند تر از مشی خشونت آمیز عمل کند. در تحقیقی علمی درباره 323 قیام در حمایت از خودمختاری و آزادی در برابر حکومت های خودکامه در قرن پیش نشان داده شده که در 53 درصد از موارد، اقدامات صلح آمیز با موفقیت توأم بوده است، در حالی که موفقیت اقدامات خشونت آمیز تنها در 23 درصد از موارد محقق شده است. (ماریا جی استفن و اریک چنووت. "علل مؤثر بودن مقاومت های مدنی: منطق منازعات غیرخشونت آمیز" اینترنشنال سکوریتی، سال 33، شماره 1، تابستان 2008.)


علت های مختلفی برای رویگردانی شورشیان از جنگ مسلحانه و روی آوردن به مشی صلح آمیز وجود دارد. یکی از علت های آن آگاهی فزاینده نسبت به مخارج روز افزون شورش های مسلحانه است. در سال های اخیر، فن آوری برای شکست دادن و یا دست کم خنثی ساختن شورش های مسلحانه، امتیازات زیادی در اختیار قدرت های فعلی قرار داده است. حتی هنگامی که یک جنبش انقلابی مسلحانه به پیروزی می رسد، بخش های زیادی از جمعیت مجبور به جابه جایی می شوند، مزارع و روستاها ویران می گردد، شهرها و زیرساخت های کشور صدمه می بیند، اقتصاد ضعیف می شود، و محیط زیست دچار ویرانی های زیادی می گردد. در نتیجه، هر چه بیشتر آگاه می شویم که منفعت اقدام به شورشی مسلحانه شاید هزینه زیادی را در بر داشته باشد.عامل دیگری که به نوعی از مشی غیرخشونت آمیز دفاع می کند، این است که وقتی جنبش های مسلحانه به پیروزی می رسند و قدرت را در دست می گیرند، قادر به ایجاد سیستم های سیاسی کثرت گرا، دموکراتیک، و مستقل نیستند که بتوانند از توسعه اجتماعی و اقتصادی حمایت کرده و حقوق بشر را ارتقا بخشند. این نواقص عموما تا حدی در نتیجه اقدامات ضد انقلابی، بلایای طبیعی، دخالت قدرت های خارجی، تحریم های تجاری، و سایر شرایطی حاصل می شود که خارج از کنترل نهضت پیروز مردمی است.به هر جهت، روی آوردن به منازعات مسلحانه به عنوان ابزاری جهت تضمین قدرت، به وخامت  این مشکلات افزوده و مسایل خاص خود را نیز به آن اضافه می کند. یکی از این مسایل جنگ های مسلحانه است که غالبا مشوق خصیصه نخبه بودن پیشگامان نهضت می باشند وهمین موجب بهای کم دادن به دموکراسی و عدم مدارا با کثرت گرایی است. اغلب، اختلافاتی که در نهادهای غیر نظامی می توانند به صورت صلح آمیز حل شوند، منجر به منازعات خونین میان جناح های متعارض می گردند. در برخی کشورها، کمی بعد از حرکت های انقلابی مسلحانه که برای سرنگونی دیکتاتورهای استعمارگر یا محلی صورت گرفته، کودتاهای نظامی یا جنگ های داخلی رخ می دهد. برخی هم به خاطر تأمین سلاح های مورد نیازجهت حفظ قدرت، دچار وابستگی های شدید به قدرت های خارجی می شوند.به علاوه ثابت شده که مقاومت های مسلحانه موجب رویگردان شدن عناصر دو دل در جمعیت گشته و آنان را در طلب امنیت بیشتر به سوی نیروهای دولتی سوق می دهد. دولت ها در هنگام روبه رو شدن با شورش های خشونت آمیز، به راحتی اقدامات سرکوبگرانه خود را توجیه می کنند. اما زور و فشاری که علیه جنبش های مقاومت غیر مسلح اِعمال می شود، معمولا علاقه بیشتری نسبت به نیروهای مخالف دولت پدید می آورد. بعضی این پدیده را با ورزش رزمی آیکیدو مقایسه کرده اند، که در آن حرکت مخالف، از اهرم سرکوب دولتی برای پیشبرد مقاصد نهضت استفاده می کند.




کینگ و گاندی هم به عنوان یک اصل و هم به عنوان یک راهبرد از اقدام غیر خشونت آمیز استقبال کردند.

علاوه بر این، کمپین های غیر مسلحانه، تعداد بیشتری از افراد، غیر از جوانانی که معمولا در میان صفوف چریکی دیده می شوند را به خود جذب کرده و از حمایت اکثریت بهره مند می شوند. مقاومت غیر مسلحانه  مشوق ایجاد نهاد های جایگزین نیز هست، که اختناق در وضعیت موجود را بیشتر برجسته کرده و نظم نوینی برای استقلال و دموکراسی پایه ریزی می کنند.مقاومت مسلحانه اغلب نتیجه عکس می دهد و به در پیش گرفتن شیوه های سرکوب مشروعیت می بخشد. ِاعمال خشونت از سوی مخالفان، معمولا مورد استقبال دولت های خودکامه قرار می گیرد و حتا با استفاده از عاملان ایجاد تحریک، آن را تشویق می کنند، زیرا در این صورت است که سرکوبگری دولتی توجیه می گردد. اما در مقابل، اِعمال خشونت دولتی بر دگراندیشان، نقطه عطفی در مبارزات صلح آمیزاست. حمله دولت علیه تظاهر کنندگان صلح طلب می تواند جرقه ای باشد در تبدیل اعتراضات دوره ای به شورشی تمام عیار.


 پراکندن تخم نفاق 


جنبش های مقاومت غیر مسلحانه در محافل طرفدار دولت تخم نفاق می پراکنند. معمولا در مورد برخورد مناسب با جبهه مقاومت، اختلاف نظرهایی وجود دارد، زیرا کمتر دولتی آمادگی رویارویی با شورش های غیر مسلحانه را دارد، در صورتی که آن ها غالبا خوب می دانند چگونه جنبش های مسلحانه را تار و مار کنند. سرکوب خشونت آمیز یک جنبش صلح آمیز، غالبا در برداشت عموم مردم و نخبگان از مشروعیت قدرت تأثیر دارد، و به همین جهت است که مقامات دولتی در برابر جنبش های غیر خشونت آمیز از فشار و سرکوب کمتری استفاده می کنند. به علاوه، برخی از عناصر طرفدار دولت زیاد نگران عواقب سازش با شورشیان مقاومت غیر مسلحانه ، نیستند.جنبش های غیرمسلحانه احتمال رویگردانی و عدم همکاری نیروهای پلیس و افراذ نظامی را نیز بالا می برد، در حالی که شورش های مسلحانه، توجیه کنند? نقش دستگاه زورگویی دولت بوده و برداشت دولت از خود به عنوان مدافع جامعه مدنی را تقویت می کنند. نیروی اخلاقی مشی صلح جویانه در دوباره شکل دادن به برداشت های گروه ها و دسته جات اصلی مانند عموم مردم، نخبگان سیاسی، و نظامیان تأثیر به سزایی دارد، که غالب آن ها مشکلی در دفاع از برخورد خشونت آمیز با شورش های خشونت آمیز ندارند. کارایی مقاومت غیر خشونت آمیز در ایجاد تفرقه میان حامیان وضعیت موجود، نه تنها در کاستن از قابلیت نیروهای دولتی مشهود است، بلکه در به چالش کشیدن برخورد تمامی یک ملت و حتا نقش آفرینان خارجی نیز تأثیر زیادی دارد، مانند مورد آفریقای جنوبی و مبارزه آن علیه آپارتاید. تصاویری از اعتراض کنندگان صلح طلب- شامل سفیدپوستان، اعضای جوامع مذهبی، و دیگر "شهروندان شریف" – که در تلویزیون های نقاط مختلف جهان پخش می شد، به نیرو های ضد آپارتاید مشروعیت می بخشید و دولت آفریقای جنوبی را چنان تضعیف می کرد که از دست شورش مسلحانه ساخته نبود. با بالا گرفتن مقاومت غیر خشونت آمیز در کشور، فشارهای خارجی به صورت تحریم های اقتصادی و سایر شیوه های ناشی از همبستگی جامعه بین الملل موجب افزایش هزینه حفظ سیستم آپارتاید گشت.در نتیج? افزایش وابستگی متقابل جهانی، افرادغیر محلی که در جریان یک منازعه قرار می گیرند، به قدر محلی ها اهمیت می یابند. همان گونه که اقدامات گاندی بر شهروندان بریتانیایی ساکن لندن و منچستر تأثیر گذارد، سازمان دهندگان جنبش حقوق مدنی در جنوب آمریکا نیز روی تمامی ملت حساب می کردند، به ویژه روی دولت پرزیدنت جان اف کندی.شورش های داخل بلوک شوروی توسط برنامه های تلویزیونی پخش می شد، برنامه هایی که اخبار را از کشوری به دیگر منتشر می ساخت و مشروعیت اعتراضات محلی را کاملا متفاوت از رویدادهای منفرد و استثنایی دگراندیشان جلوه می داد. نقش برجسته رسانه های جهان در زمان جنبش مردمی ضد مارکوس در سال 1986 در مجبور ساختن دولت آمریکا برای متوقف کردن حمایت خود از دیکتاتور فیلیپین تأثیری به سزا داشت. سرکوب اعتراضات صلح آمیز فلسطینیان از سوی دولت اسراییل، در نخستین انتفاضه در اواخر دهه 1980، موجب جلب حمایت بی سابقه جامعه جهانی از مبارزات مردم فلسطین علیه اشغالگران خارجی گردید. همان طور که رشید خالدی، دانش پژوه فلسطینی-آمریکایی خاط نشان کرده است، فلسطینی ها سرانجام موفق شده بودند واقعیت قربانی شدن خود را به افکار عمومی مردم جهان انتقال دهند.ایجاد ساختارهای جایگزین، به منزله یکی از اجزاء سازنده مؤثر در مقاومت غیر خشونت آمیز، پدید آورنده شالوده اخلاقی و عملی درتلاش های مربوط به ایجاد تحولات اساسی اجتماعی است. ایجاد این ساختارهای موازی در جامعه مدنی، کنترل دولتی را هرچه سست تر می کند، همان طور که در سراسر اروپای شرقی واقع، و منجر به وقایع سال 1989 شد.در فیلیپین، فردیناند مارکوس در سال 1986 قدرت خود را از دست داد، اما نه در پی شکست نیروهایش یا سقوط کاخ مالاکانیانگ، بلکه به دلیل از دست دادن حمایت هایی که از قدرتش می شد، به طوری که کاخ او تنها نقطه ای از کشور بود که هنوز تحت کنترل او قرار داشت. در همان روزی که مارکوس رسما در مراسم ادای سوگند برای یک دوره دیگر ریاست جمهوری شرکت داشت، فرد مخالف او – کوراسون اکوینو، بیوه یکی از منتقدان مارکوس که به قتل رسیده بود – نیز به طور نمادین مراسم سوگند برای کسب ریاست جمهوری از سوی مردم را اجرا می کرد. غالب مردم فیلیپین، انتخاب مارکوس را نوعی کلاهبرداری سیاسی تلقی می کردند، و به همین جهت، اکثریت قریب به اتفاق آنان حمایت خود از پرزیدنت اکوینو را اعلام داشتند. انتقال سوگند وفاداری از یک منبع قدرت به دیگری، یکی از ارکان اصلی در قیام های غیر خشونت آمیز موفق است.طی یک انقلاب غیرخشونت آمیز موفق، با مشارکت مناسب مردمی، قدرت سیاسی با زور از دولت گرفته و تسلیم نهاد های جامعه مدنی می گردد، نهاد هایی که قابلیت و مشروعیت آن ها موازی با نهاد های دولتی رشد یافته است. همان طور که نهادهای موازی و غیر دولتی به تدریج بخش های بیشتری از وظایف مربوط به اداره جامعه را در دست گرفته و خدماتی به مردم ارائه داده و نهاد هایی معادل نهاد های دولتی پدید می آورند، نقش دولت به طور فزاینده ای تضعیف شده و از اهمیت آن کاسته می شود.


 ریشه های بومی


با صحبت از حمایت های مالی برخی از بنیاد هایی که از سوی دولت های غربی تأمین مالی می شوند، که بعدا در انقلاب های به اصطلاح رنگی کشورهای اروپای شرقی و کشورهای وابسته به شوروی سابق نقش داشتند، بعضی از رژیم های خودکامه با انکار مشروعیت این جنبش های طرفدار دموکراسی، ادعا کردند که موضوع تنها "کودتا های نرمی" بوده است که از سوی ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی سازمان داده شده بود. تأمین مالی از خارج اجازه نمی دهد که یک انقلاب لیبرال دموکراتیک صورت بگیرد، به همین شکل، حمایت مادی و مالی شوروی هم از جنبش های چپ گرا در دهه های قبل، موجب رخ دادن یک انقلاب مسلحانه سوسیالیستی نگردید. یکی از فعالان حقوق بشر برمه، با اشاره به سنت چند صد ساله جنبش های مقاومت در کشورش، خاطر نشان کرد که نظریه یک خارجی در سازمان دادن به فعالیت های صلح آمیز مردم برمه مانند "یاد دادن پیاز پوست کندن به یک مادربزرگ" است.انقلاب های موفق، با هر جهت گیری فکری، نتیجه شرایط  واقعگرایانه خاصی هستند. روشن است که هیچ مبلغ پولی نمی تواند صدها هزار تن از مردم را وادار به ترک مشاغل، خانه، مدرسه، و خانواده خود برای رویارویی با پلیس های مسلح و تانک ها کند و آنان را بدون این که انگیزه ای واقعی برای این کار داشته باشند، در صفوفی منظم جای دهد.دولت های خارجی سابقا فعالیت هایی برای تغییر رژیم از طریق تهاجمات نظامی، کودتا، و دیگر شیوه های خشونت آمیز دستیابی به قدرت و استقرار اقلیتی غیردموکراتیک بر سر قدرت، داشته اند. در مقابل آن، جنبش های مردمی غیر خشونت آمیز، تغییر رژیم را از طریق اقتدار بخشیدن به اکثریت طرفدار دموکراسی، محقق می کنند.فرمول استانداردی برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد که یک دولت خارجی یا یک سازمان غیر دولتی خارجی بتواند آن را مورد استفاده قرار دهد، زیرا تاریخ، فرهنگ، و تعهدات سیاسی هر کشوری منحصر به خود آن کشور هستند. هیچ دولت خارجی یا سازمان غیر دولتی نمی تواند اقشار پرجمعیت شهروندان عادی را برای ایجاد جنبشی که بتواند رهبری سیاسی را به چالش بکشد، به حرکت درآورد، و کمتر از آن، برای سرنگون کردن یک دولت.نتیجتا، بهترین امید برای پیشبرد آزادی و دموکراسی در میان کشورهایی که گرفتار اختناق و سرکوب هستند، توسل به جنگ مسلحانه و دخالت قدرت های خارجی نیست، بلکه از طریق شکل گیری سازمان های دموکراتیک متعلق به جامعه مدنی است که مشی خود را با اقدامات استراتژیک غیرخشونت آمیز پیش می برند.-(برای دسترسی به منابع دیگر در زمینه مبارزه غیر خشونت آمیز بر روی آدرس روبروکلیک کنید:http://www.america.gov/st/democracy-persian/2009/March/20090323120148ebyessedo5.477542e-02.html



پدر عزیزم روزت مبارک

پیام های تبریک، روز پدر

پدر

 بخش خانواده و زندگی 13 ماه رجب ، روز ولادت مولای متقیان ،حضرت علی (ع) و روز پدر را به شما عزیزان تبریک می گوید.برای تمام پدران گل ایرانی آرزوی سلامتی و طول عمر داریم . و شما فرزندان قدر شناس تبیانی می توانید در این مطلب جملات کوتاهی برای روز پدر را بخوانید و بهترین آن را به صورت پیامک برای پدرتان بفرستید . اما فراموش نکنید ، به دیدن پدر رفتن و بوسیدن دست های او و قدر دانی از زحماتش بهترین هدیه ای است که بایدامروز به پدرتان بدهید.

???

میدونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟ روز مادر طلافروشی ها شلوغ میشه اما روز پدر جوراب فروشی ها . . . میدونی شباهتشون چیه ؟ پول هر دو از جیب بابا میره

???

- دست های پر توانت ، همیشه بزرگ ترین حامی زندگی ام بوده . روزت مبارک.

???

- پدرم راه تمام زندگیست ، پدرم دلخوشی همیشگیست . روزت مبارک باباجون.

???

بابای من بهترین بابای دنیاست .اون گل سر سبد همه ی باباهاست.

???

- پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . .

???

میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب،مبارک باد

 

???

- پدرم

به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد                                     سرم به خاک رهت ارجمند خواهد شد

لبی که زمزمه درد می کند شب و روز                                   به یمن روی تو پر نوشخند خواهد شد

روزت مبارک

???

پدر

 

 

 

آفتاب مهربانی ،سایه ی تو بر سر من ،ای که در پای تو پیچید ،ساقه ی نیلوفر من. پدرم تو آفتاب زندگی ام هستی . آفتابی که امید وارم هیچگاه غروب نکند.

 

 

 

 

 

 

???

ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه و فرا رسیدن روز پدر را

???

 ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان / ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان

ای نام زیبایت همیشه اعتبارم / خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم . . .

???

عشق را به گونه ای دیگر و به زبانی متفاوت از تو آموختم. دیواره ای آهنین که در اندرون آن قلبی سرخ می تپد.

???

چه کسی میداند در پس این چهره مهربان خستگیت را. پدرم برای تمام تلاش هایت،متشکرم

???

- بابا دوستت دارم و بابت تمام زحماتی که کشیدی دستانت را می بوسم و ممنونتم .

حقوق پدر و مادربر فرزندان از روایات اهل بیت(ع)

 

 

 

پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون

                                             با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون

هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها

                                             هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . .

 

 

 

 

???

-نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد .

???

-تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی و… بسیار سخت است

پدرم روزت مبارک.

???

 -پدر ، نام تو تکیه گاه من است . روز پدر رو خدمت شما پدر عزیزم تبریک عرض میکنم .

???

 

به یاد تمام پدر هایی که امروز در بین ما نیستند اما خاطره ی روز های حضورشان هرگز فراموش نخواهد شد و امروز خوب است که به یاد آن ها هم باشیم:                                                                                    

                                                                              

پدرم ، خوب می دانی که همیشه تکیه گاهم بودی و در سایه ات با افتخار به آسمان نگاه می کردم . و طنین صدای دلنشینت تا ابد در گوشم زنگ می زند.

 


کلام یار

دیدار رئیس و مسئولان قوه قضاییه (????/??/?? - ??:??)
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضاییه، اصلی ترین وظیفه این قوه را تأمین عدالت، و تحقق آن را در گرو عمل به قانون دانستند و با اشاره به مسائل اخیر کشور تأکید کردند: حل و فصل قضایا از طریق معیارهای قانونی امکان پذیر است و همه نخبگان، فعالان و جناح های سیاسی از هر دو طرف نیز باید از هرگونه تحریک احساسات و ایجاد خلل در یکپارچگی ملت پرهیز کنند.
در این دیدار که جمعی از خانواده های شهدای حادثه هفتم تیر سال 1360 نیز حضور داشتند رهبر انقلاب اسلامی با گرامیداشت یاد و خاطره این شهدای گرانقدر به ویژه شهید آیت الله دکتر بهشتی افزودند: مهمترین ویژگی این حادثه قربانی شدن تعدادی از شخصیتهای برجسته، مدیران ارشد، وزراء، نمایندگان مجلس و نخبگان سیاسی در راه هدف والای انقلاب و نظام اسلامی است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه هدف از طراحی این ترورها، تهی کردن انقلاب اسلامی از شخصیت های برجسته و نخبه زدایی بود، خاطرنشان کردند: برخلاف تصور دشمنان، انقلاب اسلامی با وجود این ترورها، آسیب ندید بلکه پایه اصلی آن که ارتباط مردم با نظام است، مستحکم تر شد.
ایشان با اشاره به نقش بارز و برجسته شهید آیت الله بهشتی در انقلاب اسلامی و همچنین در پایه گذاری دستگاه قضایی اسلامی افزودند: در طول سی سال گذشته کارهای خوبی در قوه قضاییه انجام شده است، بخصوص در ده سال گذشته که شخصیت ممتاز و عالِمی همچون آقای شاهرودی در رأس این قوه بوده است که باید از زحمات ایشان و همچنین مدیران ارشد دستگاه قضایی تشکر و قدردانی شود.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری وظیفه اصلی قوه قضاییه برای تأمین عدالت تأکید کردند: معیار عدل، عمل به قانون است و اگر قانون ملاک عمل در جامعه قرار گیرد، عدالت تحقق می یابد.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه تحقق عدالت بسیار سخت و نیازمند
زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری متعددی است افزودند: تأمین عدالت در جامعه علاوه بر همه این زیرساخت ها نیازمند توکل بر خدا و عزم راسخ است که این روحیه باید در قوه قضاییه گسترش یابد.
ایشان خاطرنشان کردند: مهمترین مسئله نتیجه و خروجی کار است که اگر این خروجی عدالت باشد، در پیشگاه خداوند متعال، مردم و نفس خود سرافراز خواهیم بود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به موانع پیش روی تحقق عدالت افزودند: دشوارترین بخش اجرای عدالت، آنجایی است که طرف مقابل اقویا و زورگویان متوقع هستند که باید در برابر آنها ایستادگی کرد و فقط خداوند متعال و مُر قانون را در نظر گرفت.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مسائل اخیر کشور، معیارهای قانونی را راه حل قضایا دانستند و خاطرنشان کردند: در این قضایا نباید احساسات مردم بویژه جوانان را تحریک کرد و آنان را در مقابل یکدیگر قرار داد زیرا ملت ایران با وجود اختلاف سلیقه ها، ملت یکپارچه ای است که با نظام خود روابط حسنه ای دارد.
ایشان افزودند: همین حضور گسترده مردم در پای صندوق های رأی نشان دهنده اعتماد آنان به نظام اسلامی است.
رهبر انقلاب اسلامی نتیجه بی قانونی را بسیار تلخ تر از اجرای قانون و احساس تلخی در کام برخی افراد دانستند و تأکید کردند: به لطف خداوند، ملت ایران، ملتی مؤمن، آگاه، و آماده حضور در صحنه است و مشکلی با نظام خود ندارد، و این نخبگان و خواص سیاسی هستند که باید مراقب رفتار و سخنان خود باشند.
حضرت آیت الله خامنه ای با توصیه مؤکد به فعالان و جناح های سیاسی از هر دو طرف، برای تحریک نکردن احساسات طرف مقابل خاطرنشان کردند: اگر ملت و نخبگان سیاسی همدل و متحد باشند، در آن هنگام، وسوسه خناسان بین المللی و سیاستمداران ظالم و مداخله گر دیگر اثری نخواهد داشت.
ایشان با اشاره به اظهارات مداخله جویانه  برخی مقامات امریکایی و اروپایی درخصوص مسائل داخلی ایران تأکید کردند: این سردمداران با اظهارنظر سخیف درباره ایران به گونه ای صحبت می کنند که گویا همه مشکلاتشان تمام شده و فقط مشکل ایران باقی مانده است در حالیکه آنها غافل از این هستند که هرجا از نظر مواضع سیاسی پابگذارند، آنجا از نظر ملت ایران نجس خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ملت ایران، ملتی هوشمند و صاحب تجربه است، افزودند: اینگونه جانبداریها نتیجه عکس خواهد داد زیرا ملت ایران می دانند که در طول 8 سال دفاع مقدس و در زمانی که در حق این مردم جنایت شد و خانه های آنها را با بمب و موشک ویران و از بمب شیمیایی نیز استفاده کردند، این دولتها هیچگونه اظهار ترحمی نکردند بلکه به دشمن ملت ایران کمک کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به جنایات و بی رحمی های امریکا و برخی دولتهای اروپایی در حق مردم افغانستان، عراق، پاکستان و فلسطین تأکید کردند: ترحم و مردم دوستی به دور از این دولتها است و اینکه اکنون نسبت به ملت ایران یا برخی افراد در داخل کشور، اظهار طرفداری می کنند، هدف آنها مشخص است و مردم هم این موضوع را متوجه می شوند.
ایشان در پایان خاطرنشان کردند: اگر اتحاد و روحیه استحکامی که انقلاب اسلامی به ملت داده است، حفظ شود، دشمنی، دشمنان اثری نخواهد داشت و هیچگاه نخواهند توانست به ملت ایران آسیبی وارد کنند.
در ابتدای این دیدار آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضاییه حضور گسترده مردم در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را برگ زرین دیگری در تجربه مردم سالاری دینی دانست و با  تبریک انتخاب مجدد دکتر احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور اسلامی ایران با رأی بالای مردم و قدردانی از سخنان رهبر انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه گزارشی از فعالیتهای انجام شده در قوه قضاییه در ده سال گذشته ارائه کرد.
رئیس قوه قضاییه با گرامیداشت یاد شهدای حادثه هفتم تیر بویژه شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، در بیان سرفصل های برخی اقدامات انجام گرفته، به تدوین سیاستهای کلان و توسعه قضایی، اصلاح فرآیند دادرسی و زیرساختهای دستگاه قضایی، و ایجاد نظام برنامه محور در این قوه اشاره کرد و افزود: اصلاح سیاستهای کیفری و حبس زدایی، قضازدایی و استفاده از نهادهای شبه قضایی و مدنی، کاهش اطاله دادرسی، تدوین سیاستهای بهداشت حقوقی و قضایی، توسعه فرهنگ وکالت و مشاوره، و بهره برداری از فناوری اطلاعات و نرم افزارهای جامع در فرآیند دادرسی از جمله خدمات انجام گرفته است. ارتقای وضعیت حقوق شهروندی، ارتقای سطح آموزشی و علمی قضات و کارکنان، ارتقای سامانه های نظارت بر عملکرد قضات و کارکنان، اصلاح قوانین و مقررات، و نهادینه کردن پاسخگویی و تکریم ارباب رجوع از طریق ایجاد سامانه ملاقاتهای مردمی از دیگر مواردی بود که آیت الله شاهرودی در گزارش خود به آنها اشاره کرد.

کلام یار

دیدار رئیس و مسئولان قوه قضاییه (????/??/?? - ??:??)
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضاییه، اصلی ترین وظیفه این قوه را تأمین عدالت، و تحقق آن را در گرو عمل به قانون دانستند و با اشاره به مسائل اخیر کشور تأکید کردند: حل و فصل قضایا از طریق معیارهای قانونی امکان پذیر است و همه نخبگان، فعالان و جناح های سیاسی از هر دو طرف نیز باید از هرگونه تحریک احساسات و ایجاد خلل در یکپارچگی ملت پرهیز کنند.
در این دیدار که جمعی از خانواده های شهدای حادثه هفتم تیر سال 1360 نیز حضور داشتند رهبر انقلاب اسلامی با گرامیداشت یاد و خاطره این شهدای گرانقدر به ویژه شهید آیت الله دکتر بهشتی افزودند: مهمترین ویژگی این حادثه قربانی شدن تعدادی از شخصیتهای برجسته، مدیران ارشد، وزراء، نمایندگان مجلس و نخبگان سیاسی در راه هدف والای انقلاب و نظام اسلامی است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه هدف از طراحی این ترورها، تهی کردن انقلاب اسلامی از شخصیت های برجسته و نخبه زدایی بود، خاطرنشان کردند: برخلاف تصور دشمنان، انقلاب اسلامی با وجود این ترورها، آسیب ندید بلکه پایه اصلی آن که ارتباط مردم با نظام است، مستحکم تر شد.
ایشان با اشاره به نقش بارز و برجسته شهید آیت الله بهشتی در انقلاب اسلامی و همچنین در پایه گذاری دستگاه قضایی اسلامی افزودند: در طول سی سال گذشته کارهای خوبی در قوه قضاییه انجام شده است، بخصوص در ده سال گذشته که شخصیت ممتاز و عالِمی همچون آقای شاهرودی در رأس این قوه بوده است که باید از زحمات ایشان و همچنین مدیران ارشد دستگاه قضایی تشکر و قدردانی شود.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری وظیفه اصلی قوه قضاییه برای تأمین عدالت تأکید کردند: معیار عدل، عمل به قانون است و اگر قانون ملاک عمل در جامعه قرار گیرد، عدالت تحقق می یابد.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه تحقق عدالت بسیار سخت و نیازمند
زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری متعددی است افزودند: تأمین عدالت در جامعه علاوه بر همه این زیرساخت ها نیازمند توکل بر خدا و عزم راسخ است که این روحیه باید در قوه قضاییه گسترش یابد.
ایشان خاطرنشان کردند: مهمترین مسئله نتیجه و خروجی کار است که اگر این خروجی عدالت باشد، در پیشگاه خداوند متعال، مردم و نفس خود سرافراز خواهیم بود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به موانع پیش روی تحقق عدالت افزودند: دشوارترین بخش اجرای عدالت، آنجایی است که طرف مقابل اقویا و زورگویان متوقع هستند که باید در برابر آنها ایستادگی کرد و فقط خداوند متعال و مُر قانون را در نظر گرفت.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مسائل اخیر کشور، معیارهای قانونی را راه حل قضایا دانستند و خاطرنشان کردند: در این قضایا نباید احساسات مردم بویژه جوانان را تحریک کرد و آنان را در مقابل یکدیگر قرار داد زیرا ملت ایران با وجود اختلاف سلیقه ها، ملت یکپارچه ای است که با نظام خود روابط حسنه ای دارد.
ایشان افزودند: همین حضور گسترده مردم در پای صندوق های رأی نشان دهنده اعتماد آنان به نظام اسلامی است.
رهبر انقلاب اسلامی نتیجه بی قانونی را بسیار تلخ تر از اجرای قانون و احساس تلخی در کام برخی افراد دانستند و تأکید کردند: به لطف خداوند، ملت ایران، ملتی مؤمن، آگاه، و آماده حضور در صحنه است و مشکلی با نظام خود ندارد، و این نخبگان و خواص سیاسی هستند که باید مراقب رفتار و سخنان خود باشند.
حضرت آیت الله خامنه ای با توصیه مؤکد به فعالان و جناح های سیاسی از هر دو طرف، برای تحریک نکردن احساسات طرف مقابل خاطرنشان کردند: اگر ملت و نخبگان سیاسی همدل و متحد باشند، در آن هنگام، وسوسه خناسان بین المللی و سیاستمداران ظالم و مداخله گر دیگر اثری نخواهد داشت.
ایشان با اشاره به اظهارات مداخله جویانه  برخی مقامات امریکایی و اروپایی درخصوص مسائل داخلی ایران تأکید کردند: این سردمداران با اظهارنظر سخیف درباره ایران به گونه ای صحبت می کنند که گویا همه مشکلاتشان تمام شده و فقط مشکل ایران باقی مانده است در حالیکه آنها غافل از این هستند که هرجا از نظر مواضع سیاسی پابگذارند، آنجا از نظر ملت ایران نجس خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ملت ایران، ملتی هوشمند و صاحب تجربه است، افزودند: اینگونه جانبداریها نتیجه عکس خواهد داد زیرا ملت ایران می دانند که در طول 8 سال دفاع مقدس و در زمانی که در حق این مردم جنایت شد و خانه های آنها را با بمب و موشک ویران و از بمب شیمیایی نیز استفاده کردند، این دولتها هیچگونه اظهار ترحمی نکردند بلکه به دشمن ملت ایران کمک کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به جنایات و بی رحمی های امریکا و برخی دولتهای اروپایی در حق مردم افغانستان، عراق، پاکستان و فلسطین تأکید کردند: ترحم و مردم دوستی به دور از این دولتها است و اینکه اکنون نسبت به ملت ایران یا برخی افراد در داخل کشور، اظهار طرفداری می کنند، هدف آنها مشخص است و مردم هم این موضوع را متوجه می شوند.
ایشان در پایان خاطرنشان کردند: اگر اتحاد و روحیه استحکامی که انقلاب اسلامی به ملت داده است، حفظ شود، دشمنی، دشمنان اثری نخواهد داشت و هیچگاه نخواهند توانست به ملت ایران آسیبی وارد کنند.
در ابتدای این دیدار آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضاییه حضور گسترده مردم در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را برگ زرین دیگری در تجربه مردم سالاری دینی دانست و با  تبریک انتخاب مجدد دکتر احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور اسلامی ایران با رأی بالای مردم و قدردانی از سخنان رهبر انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه گزارشی از فعالیتهای انجام شده در قوه قضاییه در ده سال گذشته ارائه کرد.
رئیس قوه قضاییه با گرامیداشت یاد شهدای حادثه هفتم تیر بویژه شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، در بیان سرفصل های برخی اقدامات انجام گرفته، به تدوین سیاستهای کلان و توسعه قضایی، اصلاح فرآیند دادرسی و زیرساختهای دستگاه قضایی، و ایجاد نظام برنامه محور در این قوه اشاره کرد و افزود: اصلاح سیاستهای کیفری و حبس زدایی، قضازدایی و استفاده از نهادهای شبه قضایی و مدنی، کاهش اطاله دادرسی، تدوین سیاستهای بهداشت حقوقی و قضایی، توسعه فرهنگ وکالت و مشاوره، و بهره برداری از فناوری اطلاعات و نرم افزارهای جامع در فرآیند دادرسی از جمله خدمات انجام گرفته است. ارتقای وضعیت حقوق شهروندی، ارتقای سطح آموزشی و علمی قضات و کارکنان، ارتقای سامانه های نظارت بر عملکرد قضات و کارکنان، اصلاح قوانین و مقررات، و نهادینه کردن پاسخگویی و تکریم ارباب رجوع از طریق ایجاد سامانه ملاقاتهای مردمی از دیگر مواردی بود که آیت الله شاهرودی در گزارش خود به آنها اشاره کرد.